یک کودک را تصور کنید که خودش اسباببازیهایش را جمع کند؛ سر ساعت بدون دردسر و جیغ و داد بخوابد و حتی بالاتر وقتی برادر یا خواهرش یا شاید پسرعمهاش کامیون او را بردارند، او با کمال آرامش با این موضوع برخورد کند! حتما فکر میکنید که داشتن چنین کودکی محال و غیرممکن است.
بدون شک اولین سوالی که داریم این است که اگر واقعا میشود چنین کودکی تربیت کرد، چگونه میشود؟ با چه روشی؟ اولین چیزی که به ذهن میآید این است که با خودمان میگوییم اگر کودک حرفمان را گوش نداد تنبیه کنیم؟ یا به کودکمان وقت آزاد زیادی بدهیم و اگر حرفمان را گوش کردند یک آبنبات خوشمزه بهشان جایزه بدهیم؟
اما اگر کمی با دقت به بچهها نگاه کنیم رمز تربیت کودک بهراحتی بهدست میآید و دیگر اصلا نیاز به کارهای نادرستی که در ذهنمان شمردیم نیست: مگر قبول نداریم که کودکان از همان خردسالی بهطور طبیعی و غریزی یک همدلی با پدر و مادر دارند و بهدنبال کسب رضایت، توجه و خوشحالی آنها هستند؟ پس اگر از همان آغاز توقع و انتظارمان را از کودک بهروشنی و با تکرار زیاد، به او نشان دهیم، او برای کسب توجه و رضایت پدر و مادرش کم کم آن توقعات را انجام خواهد داد و بدین ترتیب آن توقعات در او ریشهدار خواهند شد.
هرچقدر این آموزش زودتر و از سن کمتر شروع شود، فرایند تربیت کودک آسانتر خواهد شد و او مقاومت کمتری نشان خواهد داد. در ادامه چند کار را با هم مرور میکنیم که با انجامدادن آنها شما میتوانید انتظارات تربیتی خود را بهروشنی به کودک بفهمانید و آنها را بدون تنبیه و پاداش و روشهای جاافتاده غلط، در او نهادینه کنید.
کارهایی برای فهمیدن مرزهای مشخص و قانونهای مشخص
کارهای زیر باعث میشود تا کودک ثابتبودن و قابل احترام بودن یک سری باید نبایدها را بهتر و سریعتر درک کند:
۱) بدون پاداش، دلیل باید یا نباید را توضیح دهید:
یک ساعت خواب را مشخص کنید، مثلا ساعت ۹ شب. بهجای اینکه به کودک بگویید اگر ساعت ۹ شب بخوابد برای او فلان کار را میکنید، به او توضیح دهید که این کار چقدر مفید است و اگر به موقع نخوابیم چرا بد است. حتی شده بارها و بارها این توضیحات را با خونسردی کامل تکرار کنید.
۲) قدردانی بهجا و بدون اغراق
معمولا کودکان تعریف و تمجید غیرواقعی را درک میکنند. اما وقتی از قانون شما را درست رعایت کرد، بلاخره پیش میآید که هر کودکی یک بار حرف گوش کند و اسباببازیهایش را جمع کند یا با خواهرش مهربان باشد، درست در همان موقع باید قدردانی کنیم و از او تعریف کنیم. مثلا این جمله که چقدر خوشحالم که پسر یا دختری مثل تو دارم علاوه بر جنبه تربیتی آرامش و امنیت روانی نیز به کودک میدهد.
۳) از همه مهمتر خودتان هم اهل عمل باشید!
هیچچیز مهمتر از این نیست که قوانینی را که برای کودک میگذارید، خودتان بله یعنی شما پدر و مادر عزیز هم حتما رعایت کنید. کودک نباید حس کند که شما او را میخوابانید تا به یک سری فعالیتهایی تا دیروقت بپردازید مثل تلویزیون دیدن، کتاب خواندن، کار کردن با کامپیوتر و … . کودک باید ببیند که شما هم لباسهایتان را مرتب میکنید، بلند حرف نمیزنید؛ مثلا پدر خانواده هم پس از خوردن غذا ظرفهایش را در سینک میگذارد. دیدن این موارد بسیار برای نهادینه شدن قوانین در کودک اهمیت دارد و حیاتی است.
۴) روی احساس گناه با سرکوب و سرزنش مانور ندهید
هر پدر و مادری میداند که وقتی کودک از قانونی سرپیچی میکند و دستش رو میشود، احساس بد و احساس شرم دارد. درست است که بودن این حس در کودک برای هنجارها و تربیت شدن کودک لازم است اما هرگز با شدت بخشیدن و استفاده منفی از این احساس در کودک برای تربیت او اقدام نکنید. از این احساس در کودک باید استفاده مثبت کرد. یعنی بدون سرزنش، با او همدلی کرد و مثلا گفت: «میدانم که حرف گوش نکردن آدم را ناراحت میکند، ولی عیبی ندارد باید تلاش کنیم تا دفعه بعد قانون را بهتر و بیشتر رعایت کنیم».
مهارتهای حل مسئله را در او شکل بدهید
مهارتهای حل مسئله باعث میشوند تا کودک خودانتقادی داشته باشد یعنی هنگامی که میخواهد کاری را انجام دهد، بیشتر از قبل سبک سنگین کند.
۱) تصمیمگیریهای کوچک و مربوط به روزمره کودک را به خودش بسپارید
اینکه در زنگ تفریح یا موقع استراحت چه چیزی بخورد، اینکه چه لباسی بپوشد، اینکه با کدام اسباببازی جلوی تلویزیون بازی کند و مواردی مثل این را باید به انتخاب کودک واگذار کنید و از او مشورت بخواهید و در این کارها از او سوال کنید که کدام لباس را دوست دارد بپوشد. همین که مورد سوال و مشورت قرار میگیرد، مهارت شناختی او تقویت میشود و صبوریای که برای رعایت قوانین لازم است را یاد میگیرد.
۲) صبور باشید تا کودک خودش کارهایش را انجام دهد
خیلی وقتها بهخاطر اینکه حوصله کافی را نداریم، این فرصت را به کودک نمیدهیم تا خودش کفشهایش را بپوشد یا خودش لباسهای کثیفش را در دستهای بانمکش بگیرد و در لباسشویی بیندازد. دیدن این کارها توسط کودک هم بسیار زیباست هم اینکه آینده با اعتماد به نفسی را برای او به ارمغان میآورد. وقتی بگذارید کودک کارهای عملی ساده را خودش انجام دهد، او قانونپذیرتر میشود و دیگر داشتن کودک مودب و با تربیتی که در اول نوشته تصورش را محال دانستیم، محال نخواهد بود.
صبورشدن کودک یعنی آمادگی برای تربیتشدن
پدر مادرها هم در دنیای امروز خوششان نمیآید برای چیزی که دوست دارند زیاد انتظار بکشند، چه برسد به کودک پیشدبستانی که سرتاپا کنجکاوی و بیقراری است. پازل تربیت کودک پیشدبستانی وقتی تکمیل میشود که او را صبور بار بیاریم یعنی انتظار کشیدن را یادش بدهیم. انتظار کشیدن کی مطرح میشود؟ وقتی که چیزی خلاف میل پیش میرود. کودک باید یاد بگیرد که همه چیز بر وفق مراد نیست.
۱) سادهترین کار: چشیدن طعم تلخ انتظار
وقتی کودک از شما چیزی خواست با کمی تاخیر به او بدهید و از او بخواهید کمی صبر کند، مثلا وقتی عقربه ساعت روی ساعت 2 رسید به او چیزی که خواست را میدهد. یا تا عدد 10 بشمرد و بعد لیوان آب را به او بدهید.
۲) زبان گویای احساسات درونی کودک باشید
کودکان وقتی صبر میکنند، بیقراری و سرخوردگی احساس میکنند، چون به خواستهشان نرسیدند، ناامیدی احساس میکنند. این احساسات را کودک نمیتواند به زبان بیاورد. بهتر است شما به او بگویید. مثلا بگویید که میدانید چقدر سخت است صبر کند اول ناهار بخورد بعد کارتون ببیند اما او قوی است و میتواند تحمل کند و وقتی این کار را کرد حتما او را تشویق کنید.
۳) کارهایی را که دیر نتیجه میدهند تذبا او انجام دهید
انجام بازیهایی که دیر نتیجه میدهند و نیاز به صبوری دارند تا کامل شوند، یکی از مهمترین فعالیتها برای یاددادن صبوری به کودکان است. یکی از این بازیها، چیدن پازل است. چیدن پازل کودک علاوهبر اینکه فایدههای بسیاری برای انواع هوش کودک دارد، برای آشنایی با مزایای شگفتانگیز پازل میتوانید اینجا را بخوانید، چیدن آن حوصله و صبوری زیادی از کودک میطلبد و حس خوشایند پس از کاملکردن آن، پاداش کاملی است که چرخه نهادینه شدن صبوری در کودک را تکمیل میکند.
به او یاد بدهیم که همه دنیا حول مرکز کودک نیست
کودکان پیشدبستانی و چه بسا کودکان تا نوجوانی، خودمرکزبین هستند. یعنی این مهارت و احساس را ندارند که تشخیص دهند اگر آنها چیزی را میخواهند و دوست دارند، کودک دیگری هم همین امیال را دارد. اگر آنها ناراحت میشوند و دلشان میشکند، دیگران نیز همینطورند. پس یاد دادن همدلی است که آخرین تکه پازل تربیت کودک است.
۱) کوچکترین نشانههای همدلی را قدردانی کنید
همین که دیدین روی عروسکش پتو انداخته یا از زخم شدن دست کودک دیگر نگران شده یا از مهمانی به گرمی استقبال میکند، سریعا این رفتار او را پررنگ جلوه دهید و از او تعریف کنید.
۲) سؤال بهجای نصیحت!
بهجای نصیحت مستقیم درباره همدلی و مهربانی، فکر کودک را با سؤالهای پی در پی به کار بیندازید. اگر در یک مهمانی بیحوصلگی کرد از او بپرسید به نظر تو دیگران باز هم دوست دارند به خانه ما بیایند؟ دوست داری اگر پسرعمهات به اینجا آمد بیحوصلگی کند؟
۳) کودک باید بتواند احساسات دیگران را درک کند
به کودکتان نشان دهید که وقتی جیغ زد، چهره دیگران چه شکلی شد یا وقتی از کسی بابت هدیه تولد تشکر کرد لبخند او چه معنایی داشت. از این طریق یعنی از طریق زبان بدن کودک با عواطف دیگران آشنا میشود و آنها را بهتر درک میکند. این کار به تعدیل خودمرکزبینی کودک نیز کمک میکند.