چگونه استعداد کودک را کشف کنیم؟
چرا اصلا باید استعداد کودکمان را کشف و شناسایی کنیم؟ بهتر نیست کودک راه خودش را آرام آرام پیدا کند؟
اینها سوالاتی است که ذهن یک والدین خوب را همیشه درگیر میکند در این مقاله از مجله پیرامون به پاسخ این سوالات می پردازیم.
مهمترین چیزی که کشف یا شناسایی استعداد کودک را به یکی از مسائل مهم و حیاتی تربیت فرزند تبدیل میکند، بیتعارف بگوییم مسئلۀ شغل و امرار معاش آیندۀ کودک در دنیایی است که هر روز در حال تغییر است؛ تغییراتی که با آنها هر روز شغلهایی از بین میروند و شغلهای جدیدی جایشان را میگیرند.
از طرف دیگر، چیزی که سبب میشود تا دخالت و انجام یک سری فعالیتها برای بروز، کشف و شناسایی استعداد کودکان برای والدین خوب و پدر و مادر آگاه، اهمیت پیدا کند، مسئلۀ نقش محیط در هویت و تربیت کودک است. تا محیط کودک چیزی در مقابل و پیش پای او نگذارد، هرگز حالتی پیش نخواهد آمد که با خودمان بگوییم: «بچهام خودش راه خودش را پیدا میکند». هنوز برای گفتن این جمله زود است!
باهوشبودن کودک = هوش ریاضی و منطقی؟!
اغلب والدین، اینطور فکر میکنند که برای کشف استعداد کودکشان و آمادهسازی او برای آیندۀ شغلی خوب تا میتوانند دور و بر بچهها را باید از آموزش اعداد و آموزش ریاضی پُر کنند بهطوریکه کودک دلبندشان به پیشدبستان نرسیده جدول ضرب را یاد گرفته و چهبسا مسئلۀ درس ریاضی اول دبستان را میتواند حل کند. گرچه این باور کمی کمرنگ شده اما همچنان پابرجاست.
درحالیکه برای کشف و شناسایی استعداد کودکان و بعد پرورش و تقویت آنها، کودک باید طیف وسیعی از فعالیتهای مختلف و متنوع را به چشم ببیند و انجام دهد؛ چرا؟ به این دلیل که دو واقعیت علمی در تربیت کودک، امروزه بسیار فراگیر شدهاند و روانشناسان کودک با دیدگاههای مختلف، این دو واقعیت علمی را قبول دارند:
۱) مغز انسان قسمتهای مختلفی دارد که هر کدام کاربرد خاصی دارند و فعالیت خاصی را باید انجام دهند. برای مثال تقریبا همۀ والدین خوب میدانند که نیمکرۀ راست مغز مربوط به فعالیتهای شهودی و فعالیتهای است که به توجه کردن به کل یک چیز نیاز دارند مانند هنر، ادبیات، خلاقیت و ابتکارهای لحظهای اما نیمکرۀ چپ مغز توانایی انجام امور تحلیلی و منطقی و جزئی تر را دارد. هر انسانی نسبت به امکاتات ژنتیکی و ارثی و همینطور محیطی که در آن رشد کرده، در استفاده از یکی از این دو نیمکره ماهرتر و مسلطتر است.
۲) کودک انواع هوش دارد و نه فقط یک هوش؛ تقریبا همۀ معلمها و اغلب والدین نام هوشهای چندگانۀ هاوارد گاردنر را شنیدهاند و چهبسا برای تقویت هوشهای چندگانۀ کودک خود مطابق گاردنر برای انواع کلاسهای آموزشی هزینه کرده باشند؛ اما باید توجه داشت که مهمترین و ایدۀ اصلی چیزی که هاوارد گاردنر سعی داشت به پدر و مادرهای سراسر جهان بفهماند این بود که همۀ تواناییهایی که برای معاش و آیندۀ سالم مورد نیاز است، اولا با هم فرق دارند و هر کدام بهوسیلۀ کارهای مخصوص به خود بروز میکنند و تقویت میشوند و دوما همۀ آنها را باید با هم مورد توجه قرار داد؛ تواناییهای مثل توانایی موسیقایی، منطقی-ریاضی، تصویری-فضائی، کلامی-زبانی، اندامی-جنبشی و …
اگر این دو واقعیت را مد نظر قرار بدیم، به این نتیجه میرسیم که برای شناسایی و کشف استعداد کودکان باید بازیهایی پیش روی او گذاشت که تعداد بیشتری از هوشهای چندگانۀ او را همزمان تحریک کنند.
پازل سادهترین بازیای است که همزمان همۀ هوشهای چندگانۀ گاردنر را در کودک درگیر میکند. از هوش منطقی-ریاضی که ریشۀ آن مهارت حل مسئله است گرفته تا هوش اجتماعی و میانفردی.
برای آشنایی با پازل پیرامون ما را در اینستاگرام دنبال کنید …